سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یارَبَّ الحُسَینِ ، بِحَقِّ الحُسَینِ ، اشفِ صَدرَالحُسَینِ ، بظُهورِالحُجَّة

به نظر من آدم های خاص می تونن به چند دسته تقسیم شن آدمهای خاص با شهرت زیاد ولی بی ادعا ,آدمهای خاص با شهرت و ادعای زیاد و آدمهای خاص بی شهرت وبی ادعا تا برهه ای از زمان گروه آخر گروهی است که من به طور ویژه بهشون نگاه میکنم وهمیشه بهشون توجه خاصی داشتم

دسته اول رو باهاشون کاری ندارم موفقن ادعایی ندارن و در کل شریفن دسته دوم رو نمی تونم باهاشون کنار بیام تعدادشونم زیاده این آدم ها خیلی برای من نوعی جالب نیستند چون به نظرم خاص بودنشون از دست میره و فقط شهرتشون باقی می مونه یه جورین خیلی به خودشون و خاص بودنشون می نازن یه جورایی خودشونو تافته جدا بافته میدونن غرور تو وجودشون موج میزنه

  اصلا آدم خاص از نظر من کیه؟

هرکسی می تونه خاص باشه میتونه یه فوتبالیست باشه, میتونه یه نویسنده باشه ,یه کارگردان ,یه بازیگر ,یه شهید, یه خواننده ,یه دانشجو ,یه دانش آموز , حتی دوستمون حتی یه دوست مجازی خلاصه هرکسی تو هر صنفی میتونه خاص باشه این خاص ها هم میتونن جز هر کدوم از دسته های بالا باشن ولی من به شخصه از با گروه آخر خوشم میاد این گروه در اکثر مواقع بی نام و نشانن کسی بهشون اهمیت نمیده زیاد تو چشم نیستند بیشتر در حاشیه هستند ناگهانی ویژه میشن کارهای خاصی میکنن خودشون به کاری که میکنن اعتقاد دارند هرچند در نظر دیگران شاید بی ارزش باشه ولی اونا کار خودشونو میکنن یه زمانی ممکنه معروف شن بزرگ شن ولی باز هم ناشناسند هیچ وقت نمیخوان کسی به طور ویژه از اونا نام ببره دوست دارن کارشون اثر بخش ولی بی اسم و رسم باشه با جون دل کار میکنن ولی هیچ ادعای ندارن اکثرا زمانی شناخته میشن که خیلی دیره از این جور آدما خیلی خوشم میاد همیشه دنبال پیدا کردنشونم اینا بد جور تو مغزم میمونن دوستشون دارم یه جورایی الگوم میشن جالب اینجاست که هیچ وقت دست نیافتنی نیستد یه احساسی به آدم میگه اینا در عین خاص بودن دست یافتنین نزدیکن خیلی نزدیک دور برمون زیادن یکم دقت کنیم می بینمشون حتی توی خانوادمون



برچسب‌ها: دست نوشته
+ تاریخ دوشنبه 92/7/8ساعت 3:0 عصر نویسنده پارمیدا | نظر

توی این هفته که هفته دفاع مقدسه و دیگه اخراشه چند تا نکته من گیر اوردم از تلویزیون یکی اینکه باز داره آخرین روزهای زمستان رو میذاره که من خیلی دوست دارم این برنامه رو و هرطوری شده حتما سی دی شو گیرمیارم 2. یه برنامه به اسم نورالدین پسر ایران ندیدمش ولی می خوام بدونم اگر دوستان دیدن بگن چه جوری؟

3. پخش اخراجی ها تو دو روز نمی دونم چرا با کارگردانش نمی تونم کنار بیام شاید فیلماشو از سر بیکاری ببینم اما اصلا ازش خوشم نمیاد نمی دونم چرا وقتی یه جایی تو تلویزیون یا نت قیافشو میبینم کهیر میزنم اصلا فیلماشم دوستندارم یه جورایی برام عجیبه که این اقا خیلی راحت هرچی دلش میخواد میسازه خب دیگه داره بوی سی یا سی میگیره بگذریمپوزخند

4.یه سوال که ربطی با نوشته های بالا نداره شما زمان جنگ چند سالتون بوده ؟و اصلا به دنیا اومدین تو اون سالها ؟اگر به دنیا نیومدین چقدر با جنگ فاصله داره زمان تولدتون؟



برچسب‌ها: اجتماییدست نوشته
+ تاریخ چهارشنبه 92/7/3ساعت 2:7 عصر نویسنده پارمیدا | نظر

یاد اون زمان ها بخیر یاد اون اول مهرها که با عذاب شبش میخوابیدیدمو روزش مدرسه اصلا احساس خوبی نداشتم دلم نمی خواست شب 31 شهریور تموم شه می خواستم همین طور ادامه داشته باشه همیشه از اینکه روز اول مدرسه شنبه باشه بدم میومد هنوزم روز اول مدرسه برام حس عجیبی داره روز اول مهر برای دانشجوها یه شکل دیگه است ولی مدرسه یه جور دیگه است نمی دونم بچه های الان هم حس ما رو داشتن یا نه هی مانتو طوسی مقنعه سفید خط اتو صاف وایسادن تا خط اتو از بین نره کتابها رو که میدادن همین طوری نگه میداشتیم تا خراب نشه ای یادش بخیر

برای اینکه یه یادی کنیم از اون زمونامتن شعر هم شاگردی سلام رو پیدا کردم  همیشه سه یا چهار روز مونده به مدرسه ها اینو میذاشت و من کلی حرص میخوردم

 

 

آغاز سال نو، با شادی و سرور

 

هم ‌دوش و هم ‌زبان، حرکت به سوی نور

 

آغاز مدرسه، فصل شکفتن است

 

در زنگ مدرسه، بیداری من است

 

در دل دارم امید، بر لب دارم پیام

 

هم‌ شاگردی سلام، هم‌ شاگردی سلام

 

مهر از افق دمید، فصلی دگر رسید

 

فصل کلاس و درس، ما را دهد نوید

 

شد فصل کسب علم، فصل تلاش و کار

 

دانش به نسل ما، می ‌بخشد اعتبار

 

در دل دارم امید، بر لب دارم پیام

 

هم ‌شاگردی سلام، هم ‌شاگردی سلام

 

ای در کنار ما، آموزگار ما

 

چون شمع روشنی، در روزگار ما

 

روشن ز نور توست، کاشانه دلم

 

در کار من تویی، حلال مشکلم

 

در دل دارم امید، بر لب دارم پیام

 

هم‌ شاگردی سلام، هم ‌شاگردی سلام

 

فردا از آن توست، ای نسل چاره ‌ساز

 

با یاری خدا، آینده را بساز

 

فردای روشن است، با وحدت کلام

 

از ما تو را درود، از ما تو را سلام

 

در دل دارم امید، بر لب دارم پیام

 

هم‌ شاگردی سلام، هم ‌شاگردی سلام




برچسب‌ها: اجتماعیدست نوشته
+ تاریخ دوشنبه 92/7/1ساعت 11:58 صبح نویسنده پارمیدا | نظر

با دوتا از دوستان توی پارک خیابان بوستان سعدی که یکی از خیابون های قشنگ و باکلاس اصفهانه نشسته بودیم و از هر دری سخنی میگفتیم یکی از دوستان گفت که از چه کاری تو زندگی خیلی پشیمونی واگر برگردی به عقب اون کار اشتباه رو انجام نمی دی؟ دوست دارم اگه شما دوستان میتونید و دوست دارید به این سوال جواب بدید

یه سوال هم من اضافه میکنم چه مقطع از زندگی تونو دوست دارید؟چه اینده چه گذشته برای اینده باید بگم دوست دارید اگه میتونستید برید جلو به چند سالگی خودتو برید و چه کسی رو توی اون سن ببینید

جواب پارمیدا:

کار اشتباه زیاد داشتم ولی یکی از کارهای اشتباهی که داشتم این بود که سال 81 زمانی که توی کنکور کاردانی قبول شدم نباید میرفتم یه جورایی دوسال عقب افتادم اگر یکسال صبر میکردم میتونستم لیسانس قبول شم اگه برگردم هیچ وقت اون کاردانی رو نمیرم

من بچگیمو یعنی از 4سالگی تا 7سالگیمو این مقطعی بودخیلی دوستش دارم خیلی زیادیعنی یه جورایی تو همون سال ها موندم مقطع سالیش میشه 1366تا 1369یعنی نوستالوژی منه

اگر برم اینده میخوام50 سالگیمو ببینم که چیکاره ام ؟اصلا مردم ؟زنده ام؟اگه زنده کجا زندگی میکنم؟چه شکلیم؟ خلاصه این چیزا کیو ببینم؟نمی دونم وقتی خودم میخوام از دادن جواب به خودم طفره برم چرا میپرسم؟پوزخند



برچسب‌ها: دست نوشته
+ تاریخ شنبه 92/6/2ساعت 8:32 عصر نویسنده پارمیدا | نظر

بازم بگید ماه عسل بده بازم بگید باید این برنامه رو تحریم کرد دیدنشو بازم بگید ماه عسل فاز منفی میده بگید بگید

خدایی دستشون درد نکنه خیلی عالی بود شما کدوم برنامه رو میشناسید که چنین تاثری روی مخاطبش داشته باشه

توی یکی از برنامه های ماه عسل عکس یه بچه رو نشون دادن که از تو کالسکه دزدیده شده آقای علیخانی توی برنامش از اونی که بچه رو دزدیده بود خواهش کرد به خاطر دل اون مادر که حالش بعد دزدیده شدن بچش خیلی خرابه رحمی بکنه و بچه رو برگردونه

امروز تو اخبار ساعت 7 کانال یک نشون داد که یکی به بابای بچه زنگ زده که من بچتونو دست یکی از اقواممون دیدم و بعد دیدن برنامه ماه عسل می خوام

بچتون رو بهتون برگردونم دارم روی اون خانواده کار میکنم تا بچه رو برگردونن و روز شنبه اون شخص دوباره زنگ میزنه و میگه بچتونو تو مسجد اما رضا گذاشتم برید بردارید

خدایی دستت درد نکنه اقا احسان ایشالله برنامت پایدار خودت پایدار باشی آفرینبزن دست قشنگ رو واسه اقا احسانآفرین

 

 



برچسب‌ها: دست نوشته
+ تاریخ یکشنبه 92/5/27ساعت 7:45 عصر نویسنده پارمیدا | نظر