سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یارَبَّ الحُسَینِ ، بِحَقِّ الحُسَینِ ، اشفِ صَدرَالحُسَینِ ، بظُهورِالحُجَّة

مورد استفاده و استناد عبارت مثلی بالا هنگامی است که مخاطب در انتخاب مطلوبش بی سلیقگی نشان دهد و آنچه را که کم فایده و بی مایه تر باشد بر سر اشیا مرجح شمارد. اما ریش? این عبارت:

جرجیس نام پیغمبری است از اهل فلسطین که پس از حضرت عیسی بن مریم به پیغمبری مبعوث گردیده است. بعضی وی را از حواریون می دانند ولی میرخواند وی را از شاگردان حواریون نوشته است و برخی نیز گویند که وی خلیفه داود بوده است.

جرجیس چندان مال داشت که محاسب و هم از ضبط حساب آن به عجز اعتراف می کرد. در سرزمین موصل به دست حاکم جباری به نام داذیانه گرفتار شد. چون بت و صنم داذیانه به نام افلون را سجده نکرد به انواع عقوبتها او را می کشتند اما به فرمان الهی زنده می شد تا آنکه عذابی در رسید و هم? کافران را از میان برداشت.

عطار می نویسد:"او را زنده در آتش انداختند، گوشتهایش را با شان? آهنین تکه تکه کردند و چرخی را که تیغهای آهنین به آن نصب کرده بودند از روی بدنش گذراندند اما با آنکه سه بار او را کشتند هر سه بار زنده شد و سرانجام هم نمرد تا آنکه دشمنانش به آتشی که از آسمان فرستاده شد هلاک شدند."

اما جرجیس را چرا ضرب المثل قرار داده اند از آن جهت است که در میان چند هزار پیامبر مرسل و غیرمرسل که برای هدایت و ارشاد افراد بشر مبعوث گردیده اند گویا تنها جرجیس پیغمبر صورتی مجدر و نازیبا داشت. جرجیس آبله رو بود و یک سالک بزرگ بر پیشانی- و به قولی بر روی بینی- داشت که به نازیبایی سیمایش می افزود.

با توجه به این علائم و امارات، اگر کسی در میان خواسته های گوناگون خود به انتخاب نامطلوبی مادون سایر خواسته ها مبادرت ورزد به مثاب? مومنی است که در میان یک صد و بیست و چهار هزار پیغمبر به انتخاب جرجیس اقدام کند و او را به رسالت و رهبری برگزیند.

راجع به این ضرب المثل روایت دیگری هم در بعض کتب ادبی ایران وجود دارد که فی الجمله نقل می شود.

گویند روباهی خروسی را از دیهی بربود و شتابان به سوی لان? خود می رفت. خروس در دهان روباه با حال تضرع گفت:"صد اشرفی می دهم که مرا خلاص کنی." روباه قبول نکرد و بر سرعت خود افزود. خروس گفت:"حال که از خوردن من چشم نمی پوشی ملتمسی دارم که متوقع هستم آن را برآورده کنی." روباه گفت:"ملتمس تو چیست و چه آرزویی داری؟" خروس گرفتار که در زیر دندانهای تیز و برند? روباه به دشواری نفس می کشید جواب داد:"اکنون که آخرین دقایق عمرم سپری می شود آرزو دارم اقلاً نام یکی از انبیای عظام را بر زبان بیاوری تا مگر به حرمتش سختی جان کندن بر من آسان گردد."

البته مقصود خروس این بود که روباه به محض آنکه دهان گشاید تا ک

لمه ای بگوید او از دهانش بیرو افتد و بگریزد و خود را به شاخ? درختی دور از دسترس روباه قرار دهد. روباه که خود سرخیل مکاران بود به قصد و نیت خروس پی برده گفت: جرجیس، جرجیس و با گفتن این کلمه نه تنها دهانش اصلاً باز نشد بلکه دندانهایش بیشتر فشرده شد و استخوانهای خروس به کلی خرد گردید. خروس نیمه جان در حال نزع گفت:"لعنت بر تو، که در میان پیغمبران جرجیس را انتخاب کردی."

منبع:sarapoem.persiangig.com



برچسب‌ها: اجتماعی
+ تاریخ چهارشنبه 90/11/26ساعت 3:48 عصر نویسنده پارمیدا | نظر

سلام ممنون از همه دوستانی که به سوال من جواب دادن خیلی جواب های خوب و دوست داشتنی دادید

از حلالیت طلبیدن عالمه تا اون کارهای عجیب و غریب آرش خیلی لز دوستان نوشتند که هیچ گناهی مرتکب نمی شدند و تازه کارهای نیک زیادی انجام میدادند و خیلی ها هم مثل خودم اون 24 ساعت را غنیمت می شمردن و کارهایی که احیانا گناه رو تو 24 ساعت وقت انجام میدادند تو تمام نظر ها یه چیزی خیلی جالب بود اونم اینکه خیلی از دوستان دلشون میخواد دزدی کنن در این 24 ساعت این خیلی جالبه

اما دلیل اینکه من این سوالو پرسیدم:

اگر خوب به اعمالمان دقت کنیم میبینیم بیشتر کارها را از ترس گناه انجام نمی دهیم مثل همین فصرت 24 ساعته یعنی اگر گناه و ثواب کارها برداشته شود انسان ها به راحتی از انسانیت خود دور می شوند و دیگر انسان دوستی در جامعه بشری بی معنا میشود چرا؟؟؟چرا ما انسان ها کار نیک را فقط برای پاداش انجام میدهیم چرا آنرا برای نیک بودنش انجام نمی دهیم چرا فقط از خدای خود توقع پاداش داریم چرا فقط به خاطر ترس از گناه از گناه دوری میکنیم چرا به نفس خود یاد نمی دهیم که کار بد را به خاطر بدبودنش انجام ندهیم چرا فقط نماز را به خاطر این میخوانیم که وعده بهشت داده شده و اگرنخوانیم وعده جهنم داده شده چرا نماز را برای تشکر ا خدا نمی خوانیم چرا زمانی که دعایی را میخوانیم فقط به صرف ثوابش میخوانیم فلان دعا فلان نماز مستحبی می خوانیم فقط و فقط برای ثوابش عزا داری میکنیم  گریه  میکنیم کاش اینگونه نبود کاش میدانستیم  دعا خواندن نماز عزاداری کردن و گریه کردن فقط به صرف ثواب نیست بلکه معنای عمیق تری در آن نهفته است که متاسفانه به هیچ کدام آنها دقت نمی کنیم و برا همین است که عده ای فقط به ظاهر کار میکنند اما باطن کار هیچ ارزشی ندارد برای همین است که ایمانمان سست است و با کوچکترین حرف وسخنی چشم به روی همه چیز میپوشانیم و اصلا فراموش میکنیم که خدایی هم هست برای همین گناه و ثواب هاست که خدا را در دیدگاه بچه ها وحشتناک جلوه گر شده و همیشه خود را مستوجب عذاب میدانند اگر فلان کار را بکنی دیگه خدا دوست نداره خدا میبردت جهنم  فلان کار را بکن تا خداببردت بهشت خوب خودتان قضاوت کنید این خدایی که ما برای خودمان ساختیم با خدایی که عالم و دنیا از کوچکترین ذرات مثل نوترون تا کهکشان ها تا چیزهایی عجیب و باورنکردنی که در علم زیست شنانی میخوایم و متحیر میشویم واقعا این دو خدا چقدر متفاوت اند


+ تاریخ جمعه 90/10/30ساعت 12:32 عصر نویسنده پارمیدا | نظر

فکر کنید تنها 24 ساعت مهلت زنده ماندن دارید و در این 24 ساعت هر کاری که بخواهید اجازه انجامش را دارید یعنی گناه برای شما حساب نمی شود شما در این 24 ساعت چه می کنید ؟آماده نظراتتون هستم 24 ساعت تنها مهلت شماستمدرک داشتن


+ تاریخ جمعه 90/10/2ساعت 10:36 صبح نویسنده پارمیدا | نظر

جالبه توی دنیای امروز هرکسی یک زنگ و لعابی برای خودش درست کرده و زیر این زنگ لعاب می خواد به اهداف خودش برسه که بیشتر هم رسیدن به پوله اما به چه قیمتی به قیمت فریب آدما و استفاده کردن از احساسات لطیف آمدما ؟؟

یادم میاد چندین سال قبل قبل از اینکه موبایل انقدر فراون بشه یا اصلا موبایل وارد ایران بشه یکسری نامه در خونه ها پخش میشد که توش از خواب دیدن شخصی سخن میگفت که یکی از معصومین را در خواب دیده که بهش یکسری حرفایی را زده بعد هم از هرکسی که این نامه رو دریافت میکردتقاضا میشد که 200تا یا شایدم بیشتر از روی این نامه بنویسه یا زیراکس کنه و بده دست مردم یا همراه با مشکل گشا توی امامزاده ها پخش کنه که آگر این کا رو نکنه چه بلاهایی که براش اتفاق نمی افته خلاصه یه عده هم برای رفع بلا این نامه ها رو پخش میکردند یا اصلا نامه رو نمی خوندن که یک زمانی دچار عذاب جملات داخل نامه نشن

الغرض من فکر میکردم که این قضیه خرافی دیگه به خاطرات پیوسته و کسی دور بر این کارا نمیره اما متاسفانه این کار از بین نرفته که بلکم مدرنیته شده و هم توی اینترنت از طریق ایمیل و آف لاین های یاهو مسنجر فرستاده میشه یا جدیدا که از طریق پیامک یا همون اس ام اس فرستاده میشه که توش نوشته شده برای 10 نفر یا 20 نفر بفرستید وخیلی جالبه که من به شخصه یکی از این مسیج ها رو از چند نفر از جاهای متفاوت دریافت کردم که یک متن ثابت داشت یعنی متن مسیج کشوری بود

این جای تاسف داره اما بدتراز اون اینکه شندیم خود اپراتورهای موبایل این مسیج ها رو برای اشخاص میفرستند که شما مجبور شید یک مسیج 3تا 4صفحه ای رو برای 20 نفر بفرستید خب دیگه خودتون میتونید حساب کنید که چه پولی از ایت طریق وارد جیب این اپراتور ها میشه حالا به نظر شما این فریب نیست؟اونم توی یک کشور اسلامی؟ تازه این قطه ای بود از دریای بیکران ......


+ تاریخ چهارشنبه 90/9/23ساعت 8:17 عصر نویسنده پارمیدا | نظر

 

این کلام از جناب علامه نقل به مضمون است
 علامه محمد تقی جعفری (رحمه­ الله ­علیه) می­ گفتند:

عده ­ای از جامعه ­شناسان برتر دنیا در دانمارک جمع شده بودند تا پیرامون موضوع مهمی به بحث و تبادل نظر بپردازند. موضع این بود: «ارزش واقعی انسان به چیست».
برای سنجش ارزش خیلی از موجودات، معیار خاصی داریم. مثلا معیار ارزش طلا به وزن و عیار آن است. معیار ارزش بنزین به مقدار و کیفیت آن است. معیار ارزش پول پشتوانه­ ی آن است. اما معیار ارزش انسان­ها در چیست.
هر کدام از جامعه شناسان صحبت­هایی داشتند و معیارهای خاصی را ارائه دادند.
بعد  وقتی نوبت به بنده رسید گفتم : اگر می­خواهید بدانید یک انسان چقدر ارزش دارد ببینید به چه چیزی علاقه دارد و به چه چیزی عشق می­ورزد.
کسی که عشقش یک آپارتمان دو طبقه است در واقع ارزشش به مقدار همان آپارتمان است.کسی که عشقش ماشینش است ارزشش به همان میزان است.
اما کسی که عشقش خدای متعال است ارزشش به اندازه­ ی خداست.
علامه فرمودند: من این مطلب را گفتم و پایین آمدم. وقتی جامعه شناسان صحبت­های مرا شنیدند برای چند دقیقه روی پای خود ایستادند و کف زدند.
وقتی تشویق آن­ها تمام شد من دوباره بلند شدم و گفتم: عزیزان! این کلام از من نبود. بلکه از شخصی به نام علی (علیه­ السلام) است. آن حضرت در نهج البلاغه می­فرمایند: «قِیمَةُ کُلِّ امْرِئٍ مَا یُحْسِنُهُ» / «ارزش هر انسانی به اندازه­ی چیزی است که دوست می­دارد».
وقتی این کلام را گفتم دوباره به نشانه­ ی احترام به وجود مقدس امیرالمؤمنین علی (علیه­ السلام) از جا بلند شدند و چند بار نام آن حضرت را بر زبان جاری کردند . . .
حضرت علامه در ادامه می­ گفتند: عشق حلال به این است که انسان (مثلا) عاشق 50 میلیون تومان پول باشد. حال اگر به انسان بگویند: «آی!!! پنجاه میلیونی!!!» . چقدر بدش می­آید؟ در واقع می­فهمد که این حرف توهین در حق اوست. حالا که تکلیف عشق حلال اما دنیوی معلوم شد ببینید اگر کسی عشق به گناه و معصیت داشته باشد چقدر پست و بی­ ارزش است! 
اینجاست که ارزش و مفهوم «ثار الله» معلوم می­شود. ثار الله اضافه­ ی تشریفی است . خونی که در واقع آنقدر شرافت و ارزش پیدا کرده که فقط با معیارهای الهی قابل ارزش گذاری است و ارزش آن به اندازه­ ی خدای متعال است.


برچسب‌ها: اجتماعی
+ تاریخ سه شنبه 90/8/24ساعت 7:19 عصر نویسنده پارمیدا | نظر