سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یارَبَّ الحُسَینِ ، بِحَقِّ الحُسَینِ ، اشفِ صَدرَالحُسَینِ ، بظُهورِالحُجَّة

بازم عیدتون مبارک دوستان

دوستان عزیز شاید این مطلب که می نویسم تکراری باشه شاید خیلی جاها خونده باشید ولی تو را خدا اگه بار هزارم هست که می خونید بازم بخونید

دوستان عزیزمن خواهش میکنم از خودم از شما که حساب ائمه و پیامبران خدا رو از حساب بعضی از این خشک مقدس ها جدا کنید خواهش میکنم اگه جایی می بینید می خونید یه آدم خشکه مقدسی حرفی رو میزنه از قول خودش یا از قول یکی دیگه زود و سریع جبهه علیه اسلام نگیرید سریع تیشه رو بر ندارید و بزنید به رشه اسلام و بگید به کل همش دروغ و خدایی نکرده زبونمون بازشه به حرفهایی که نباید گفته بشه دوستان عزیزم من جنبه دینی و مذهبی شو می ذارم کنار که نگید خودتم خشکه مقدسی جنبه غیر دینی شم حساب کنید این اشخاص(منظورم ائمه و پیامبرانه)

بزرگن قابل احترامن حتی برای غیر مسلموناش حتی برای مسحیاش اونا هم به بزرگی این اشخاص اعتراف میکنن دیگه چه برسه به ما بچه ها یاد بگیریم همه چی اینی که ما میبینیم نیست به خدا دنیا خیلی عظیم تر و بزرگتر از اون چیزیه که ما میبینیم و درک میکنیم لایه های عمیق تری داره نمی دونم منظورمو چه جوری برسونم نمی دونم  اما دارم میبینم که عده ای بیسواد این بهتره یه چیزی رو به غلط میگن یا می خونن و یه تحلیل های غلط تری میکنن و این کج فهمیشونو میان برا بقیه میگن اونا هم موضع میگیرن و خلاصه دستشون به جاهای میرسه که به قول خودمون جیزه خطرناکه خط قرمزه به خدا خطه قرمز یه جاهایی هست یه جاهایی باید به خط قرمز که رسیدیم ساکت شیم ببخشید لال شیم حداقل مزه مزه کنیم ببینیم اصلا اندازه دهنمون هست ؟اصلا حق داریم دستمون قلممونو فکرمون از این خطوط قرمز رد شه دوستان من امام ها پیغمبران خط قرمز ماآدم ها هستن به خدا خط قرمزن به والله خط قرمزن یکم حواسمون اینجا دیگه جمع باشه چرا مایی که با کوچکترین مشکلی زودی می ریم سراغ اماما زودی میریم مشهد ذکر میگیم نذر ونیاز میکنیم یا اباالفضل میگیم یهو تامشکلمون حل شد هر چی دلمون خواست میگیم چرا ؟؟؟؟؟چرا بعد اینکه مشکلمون حل شد دیگه یادمون میره جریان چی بوده؟

پی نوشت: اینو برای این نوشتم که یه وبلاگی هست داره بد از خطوط قرمز پاشو میذاره اونور بد ترمز بریده بد

ببخشید مثل نصیحت شد ولی نمیتونستم ننویسم امیدوارم متهم به تحجر نشده  باشم

نظر یادتون نره برام مهمه



برچسب‌ها: دست نوشتهمذهبی
+ تاریخ شنبه 92/5/19ساعت 9:26 عصر نویسنده پارمیدا | نظر

سلام بر دوستان عزیز طاعاتتون قبول احیاتون برپرکت حاجاتتون مقبول درگاه الهیگل تقدیم شما

واما بحث امروز توی سوالات پست قبل پرسیدم آیا دهه ها روی پرویی تاثیر داره؟اونایی که نظر دادن همه این تاثیر رو قبول دارن یعنی قبول دارن که دهه ها روی شخص تاثیر داره

می خوام امروز روی این دهه به طور خاص حرف بزنم

به خاطر اینکه تفاوت دهه ها داره خیلی زیاد میشه قبلا ها تفاوت بین نسل ها تفاوت بین والدین و فرزندان بود ولی حالا تفاوت داره بین خواهر برادر ها ایجاد میشه بازش میکنم

یه مدتیه دهه 60 ها رفتن تو کار خاطر بازی یکیش من چرا؟چون تفاوت زیادی توی فقط 10 الی 20 سال داره رخ میده یعنی داره یه شکافی بین این دو سه دهه  ایجاد میشه شما اگر یه قیاس کوچیکی که البته قیاس کار درستی نیست ولی فاصله هم زیاد نیست داشته باشید 

می بینیدبین دهه 60 تا 70 فقط 10 سال فاصله عددی هست ولی تفاوت خیلی بیش از ده ساله بین دهه 60 تا 80 بیست سال و تفاوت خیلی زیاد فک کنم این تفاوت رو شما هم حس کردین

نمی دونم چی رخ داده که ما انقدر با نسل بعد خودمون تفاوت داریم سلایقشون, نوع حرف زدنشون, نوع احترامشون همش فرق کرده خیلی چیزها برای نسل ما خط قرمز بود صحبت در بارش یا اصلا رخ نمیداد یا خیلی پنهانی در جمع دوستان رخ میداد هنوز هم نسل ما یه سری خطوط قرمز داره اما نسل بعد ما هیچ خط قرمزی رو برای خودش تعریف نکرده

آقا در کل من و امثال من اسکول به تمام معنایم جلو اینا کلا فکمون رو رمینه همیشهپوزخند

 در کل تفاوت زیاده علتش معلوم نیست  یه تفاوت دیگه بلوغ زودرس نسل حالاست که خیلی خطرناکه خیلی بلوغ زود رس چه از نظر اخلاقی و چه از نظر پزشکی خطرات زیادی داره

خلاصه همه اینا رو گفتم که بگم نوستالوژی دهه شصت از این تفاوت ها شکل گرفت دهه ما به جا انتقاد از این دهه های بعدی انتقادا ها رو به شکل نوستالوژی در اورده و به نسل حالا میگه تا بگه تفاوت چقدر زیاده من فکر میکنم ترول خیلی عالی اینتفاوت ها رو نشون میده یه سرچ ساده تو گوگل ونوشتن کلمه ترول میتونه بهتر مفهو محرف منو برسونه

یه سر بزن اینجا

برچسب‌ها: دست نوشتهانتقادی

+ تاریخ پنج شنبه 92/5/10ساعت 9:13 صبح نویسنده پارمیدا | نظر

می خوام سوال بپرسم و دوست دارم جوابشو بدین صادقانه خودمم بعد شما جواب میدم

به نظر شما آدم پررو به کی میگن؟آیا پررویی خوبست؟با دلیل

شما آدم پررویی هستین؟اگر اره چرا فکر میکنید پررویید؟و ایا از پررویی خودتون راضی هستین؟

به نظر شما دهه ها می تونن روی پرویی ویا کم رویی آدم ها تاثیر بذارن ؟

شما تا حالا کارتونو توجیه کردین ؟واین توجیه کردن تا حالا کارتونو راه انداخته؟

 

جواب های خودم

برچسب‌ها: دست نوشتهاجتماعی

+ تاریخ شنبه 92/5/5ساعت 1:30 عصر نویسنده پارمیدا | نظر

ماه عسل پریشب خیلی بامزه بود جدا از مراسم خواستگاری که حاج آقا همچین خوشحال بود دوست داشتنکه حد نداشت کیف کرده بود شدید و حاج خانم هم سریع و بدون هیچ گل و گلابی بله داد همچین مشتی مؤدب

به غیر از این یه سوتی داد احسان علیخانی که خیلی باحال بود گفت: من یه بار رفتم کوه بعد پام پیچ خورد و افتادم و غلطان اومدم پایین بعد خانم کوه نورده بهش گفت همراهاتون کی بودن ؟احسان علیخانی یهو یی گفت :این دیگه شخصیه خصوصیه کلا هول شد خانمه گفت:نه منظورم اینه دسته جمعی بوده؟ تکی بوده؟کسی بوده راهنمایی کنه ؟خلاصه آقای علیخانی دید بد شد سوتی رو گرفت گفت دوستای هم دانشگاهیم بودن  همون جا بودکه:


احسان علیخانی:پوزخند

خانم کوهنورده:نکته بین

من و امثال من:باید فکر کرد

 

نکته دیگه این بود که جناب علیخانی نکته خیلی بامزه ای رو گفت گفت:

مرد باید شکم داشته باشه مرد بی شکم مثل خونه بی تراسه خیلی خنده‌دار

یعنی به عمرم یه همچین تشابه بامزه ای نشنیده بودمجالب بود

و جدای از این حرفها اجراش خوبه خدایی



برچسب‌ها: دست نوشته
+ تاریخ جمعه 92/5/4ساعت 10:26 صبح نویسنده پارمیدا | نظر

اگه در خاطر داشته باشید یه زمانی هیچ موضوعی نداشتم اومدم اینجا و گفتم بدون موضوع هستم اما مروز کلا می خوام راجع به بی موضوعی حرف بزنم

نمی دونم چقدر حرفهام سر و ته داره اگه نداشت دیگه زحمتش باشما خودتون یه جوری درستش کنید

آقا یا خانم چه کاریه ما همش دنبال موضوع میگردیم که در بارش بنویسیم مگه اصلا ما کارهای روزانمون با موضوعه مثلا خودمن از صبح که پا میشم تا شب که می خوام ممکنه یه موضوع هم تو ذهنم نباشه ادم اگه با موضوع پیش می رفت که دیگه آیندش معلوم بود یه موضوع واسه خودش انتخاب میکرد تا آخرشم پیش میرفت ولی ما کلا بی موضوعیم باور کنید تا حالا چند بار شده یه تصمصم گرفته باشین ولی بهش عمل نکرده باشین یا یه هدفی رو برا خودتون داشتین ولی هیچ وقت برای محقق شدنش وقتی پیدا نکردین اصلا ما بدون موضوع داریم پیش می ریم البته منکر این نمشم که بعضی ها یه هدف یا همون موضوع رو دارن و روی همون دارن حرکت میکنن ولی همون ها هم احتمال تغییر تو موضوعشون زیاده اصلا تا حالا برنامه ریزی کردین؟من هیچ وقت نتونستم با برنامه ریزی برم جلو همیشه یه طوری شده که برنامم ریخته بهم باور کنید هروقت بدون مقدمه یا موضوع کاری رو کردم خیلی عالی بیش رفته ولی اما از موقعی که تو ذهنم گفتم امروز این کار و اینکار در این ساعت انجام میدم اما نشده که نشده البته میشه همین بی موضوعی رو یه موضوع دونست چون بالاخره من دارم راجع بهش حرف میزنم پس این بی موضوعی مطلق هم نیست یه جورایی نسبیه چرا ما هیچ کارمون مطلق نیست؟چرا ما هیشه گرفتار این نسبیتیم ؟ایا باید گردن انشتین رو بگیریم که این نسبیت رو انداخت تو دهن ما ؟یا نه کلا خلقت ما با نسبیت همراه بود

پی نوشت:والا به خدا خودمم نفهمیدم چی نوشتم اما به خدا محض پست ساختن نبود اینا یه سری از اشفتگی های مغزمه که یهو میزنه به سرم مغزم کلا خیلی شلوغه الانم یکی تو سرم نشسه وداره میکوبه یعنی دردمیکنه



برچسب‌ها: دست نوشته
+ تاریخ شنبه 92/4/15ساعت 9:0 عصر نویسنده پارمیدا | نظر