چند روزپیش داشتم به کل آلبوم هایی که از حدود 10سال پیش تا حالا از خواننده هایی چون :محسن چاووشی،فرزاد فرزین ،محسن یگانه،مهدی مقدم،حامد هاکان، بنیامین ،فریدون و شادمهر عقیلی و غیره که خیلی زیادن و منم الان یادم نیست فکر میکردم میبنم خیلی از این خواننده ها مجوز برای خوانندگی گرفتن مثل فرزاد فرزین و علی اصحابی و فرزاد فرزین و محسن چاووشی وتوی این چند سال تمام این خواننده های مجوز گرفته که نام بردم به جز محسن چاووشی بقیه خیلی تغییر کردن هم در نوع خواندن هم در نوع قیافه و پوشش ولی فقط محسن چاووشی هست که هنوز هم به همون سبک و سیاق قدیم خودش میخونه و اصلا جو مجوز گرفتن روش اثر نذاشته و تو عکس های کمی که ازش هست هنوز هم صاف وساده لباس می پوشه و یا خیلی کم و یا اصلا خودشو رسانه ای نکرده از این کارش خیلی خوشم اومده آهنگ هاشو خیلی دوست دارم یک جوررایی به دل آدم میشینه البته بی انصافی نکنم صدایی فریدون محشره و آدم با آهنگ هاش دقایقی از کل اتفاقات دور وبرش خارج میشه و هیچ وقت هم صداش کمنه نمیشه .درصورتی که بقیه شدن پایه ثابت تلویزیون آمدن و پول گرفتن یک زمانی خیلی صدای فرزاد فرزین رو دوست داشتم اما حالا احساس میکنم دیگه اون قشنگی تو صداش نیست آهنگ های امسالش به نظر من اصلا به پای آهنگ های قدیمیش مثل آلبوم شراره نمی رسه
کلا میخوام یه نظر سنجی بذارم به نظر شما از بین خواننده هایی که نام بردم مثل:
علی اصحابی
بنیامین
محسن یگانه
فرزداد فرزین
فریدون
محسن چاووشی
مهدی مقدم
شادمهر
وغیره که خودتون بگید
کدام خوانند رو میپسندید یا به قول فیس بوکی ها برا کدوم لایکو میزنید؟
سلام به همه دوستان عزیز عزاداریتون قبول دوستان یه سوال شاید مهم شاید هم عجیب و غریب دارم واون اینکه چرا انسان باید ازدواج کنه؟اگه ازدواج نکنه چی میشه؟وقتی یه آدم با مجردی خودش راحته وقتی سرش تو لاک خودشه آزاری برا کسی نداره تازه کارهای مفیدی میکنه که شاید صد ها هزار متاهل نتونن بکنن چون وقت و زمانی که یه مجرد داره رو ندارن چرا باید ازدواج کنه و کلی درد سر برای خودش جور کنه و کل حواسش به فقط چرخوندن زندگی باشه لپ کلام ازدواجو برای من تعریف کنید چه متاهل چه مجرد ی که آرزوی ازدواج داره خوهشا کلشه ای تعریف نکنید اگر مجردیت و خیلی زیاد قصد ازدواج دارید بگید چرا انقدر مشتاقید ؟اگر هم متاهل علت ازدواجتونو بگید اگر هم مخالفیت بگید چرا ؟؟؟؟؟خلاصه حرف بزنید.
سلام ماه رمضان ماه مهمونی به همتون مبارک هرچند گشنه اید، تشنه اید، رنگتون زرده اما همیناش قشنگه همیناش خیلی به آدم درس میده نه نمی خوام مزیت ماه رمضان رو بگم نه بلدم و نه کار منه اومدم بگم تو این روزها خوبه که یادمون باشه که خدا خیلی بزرگه،هیچ کس و هیچ کس جای خدا رو نمی گیره ،شاید ما آدما به خودمون به قدرتمون و به خیلی صفت های دیگمون بنازیم شاید مقطعی برامون این صفات کار کنه، شاید قدرت برای چند روزی دستمون باشه و باهاش خیلی کارا بکنیم، حق و ناحق کنیم و حق خیلی ها رو بخوریم و یه آبم روش، شاید به واسطه قدرتمون خیلیا برآمون سر و دست بشکنن به خاطر خوش خوشانمون ازمون تعریف کنن رقیبمونو خار کنن اما از اون جایی که خدا بزرگه از اونجایی که خوب می دونه باید چیکار کنه هیچ وقت نمی ذاره حق مظلوم پایمال بشه هیچ وقت نمی ذاره ظالم تا آخر بمونه متاسفانه بعضی وقتها ظالم لباسه مظلومیت تنش میکنه کلی ادعای دین و مذهب میکنه کلی مظلوم نمایی میکنه مثل زمان مختار که وقتی مختار خواست با زبیریها بجنگه گفت من با ریا و تزویر میجنگم مثل زمان ما که خیلی ها ظاهرشون خیلی مسلمونه ولی باطنشون بگذریم خلاصه کلام خدا رو از یادمون نره هیچ وقت و فکر نکنیم هر کاری دلمون خواست میتونیم بکنیم وهر تهمتی خواستیم بزنیم هر صفت ناروایی به هرکی بزنیم و بعدشم همشو به نام اسلام پیاده کنیم فکر کنم دارم زیادی حرف میزنم( ببخشید خیلی پرکنده حرف زدم اما بهتر از این نمی تونستم بگم) پس خدا پشت و پناهتون
سلام به دوستان عزیز پیشاپیش عیدتون مبارک انشاالله به آرزوهای قشنگتون برسین و سال گذشته رو چه خوب چه بد بذاریش توی انبار عمرتون بمونه امیدوارم که انباری عمرتون پر از خاطرات خوب باشه و خاطرات بد و تلخش کم باشه
خواهش میکنم به سوالم درست جواب بدین خجالتو بذارین کناراینجا همه با هم خواهر و برادرن آخه جالب میشه اگر همه راستشو بگن
سوال: تا حالا شده از استاد یا معلم جنس مخالف خدتون خوشتون اومده باشه ؟ کی؟ چه سالی ؟ استاد یا معلم چه درسی بوده؟ سنش چقدر بوده یا هست؟ خلاصه هرچی میدونید مطلبو جالب تر میکنه بگید ممنون میشم از لطفتون
این شعر زیبا رو که از آهنگ های جدید حمید طالب زاده است و تقدیم میکنم به همه دوستای عزیز خودم و عاشقایی که براشون حرف زدن با کسی که دوستش دارن سخته عید خوبی داشته باشین پای سفره هفت سین همه رو دعا کنید
اگه یه عاشق تو دنیا باشه منم منم منم اونکه نمی خواد عشقو ببازه منم منم منم
اونکه تو چشماش صد قصه داره تویی تویی تویی اونکه از این عشق صد گله داره منم منم منم
حالا اونیکه یه بی قراره چشماش همیشه در انتظاره طاقت نداره،طاقت نداره منم منم منم
اونکه لحظه هاش براش یه ساله دل کندن از تو براش محاله نیستی ببینی الان چه حاله منم منم منم
اول مطلب ادب حکم میکند به خوانندگان عزیز چه آنهایی که مطالب را میخوانند و نظر نمی دهند چه آنهایی که مطالب را می خوانند و نظر میدهند سلام کنم پس سلام چند وقتی بود مطالب وبلاگ را حول روانشناسی می گرداندم اما امروز تصمیم گرفتم یک نقد یا شاید بتوان گفت حرفهای دلم را راجع به بعضی از داستان هایی که خوانده ام بنویسم نمی دانم از کجا شروع کنم اما بهتر است از ابتای آشنایی خود با کتاب های رمان بگویم پس مطلب را از همین جا شروع می کنم
در زمان کودکی مثل همه بچه های دیگر با کتاب داستان های کودکانه شروع کردم از همان هایی که در جنگل ها اتفاق می افتاد گه همیشه شیر نر سلطان بود و خرگوش همیشه باهوش ، جغد دانا بود و خرس عاشق عسل بگذریم در همین داستانها یک سوال پنهانی وجود دارد وآن اینکه در عالم واقعی این شیر ماده است که شکار میکند و شیر نر لطف کرده ودست رنج شیر ماده را میخورد پس چرا سلطان جنگل است یعنی در عالم کودکی هم باید مرد سالاری باشد (به من نگید فیمینیسم راسته به خدا دروغ ندارم بگم) دوران نوجوانی را با داستان های ژول ورن و روبرت جورج ولز به پایان رساندم (خدایش داستان بود مخصوصا مرد نامریی و ناخدای پانزده ساله یادش به خیر)خلاصه گذشت تا با شاهکار محمود دولت آبادی آشنا شدم یعنی کلیدر واقعا رمانی برای خوش با تمام شخصیت ها زندگی کردم تا آن حد که بعد از اتمام داستان دنیای واقعی تا چند روزی برایم غریب بود و دوست داشتم در رمان باقی بمانم این هم بگذشت تا نوبت رسید به رمان های آگاتا کریستی (خالق پوآرو و خانم مارپل ) که بسیار عمیق بود و تا صفحات پایانی رمان امکان حدس قاتل کار مشکلی بود سر آرتور کانان دویل (خالق شرلوک هولمز) و رمان های استفانی باند در حال و هوای این داستانهای جنایی بودم و می خندیدم به دختران دیگر فامیل که وقت خود را با داستان های عاشقانه وطنی تلف میکنند تا آن که دست روزگار مرا هم که هیچ رقمه حاظر به خواندن این قسم رمان ها نبودم وادار به خواندن این رمان ها کرد تا به حال چندین رما ن از این نمونه خوانده ام و نتایج جالبی به دست آورده ام که اصل این همه پر گویی و مقدمه چینی این بود که این نتایج را بگوییم ( اما نتایج تماما نظر شخصی خودم میباشد و اصلا قصد توهین یا القا آن را به شما ندارم ) 1. در بیشتر این رمان ها شخصیت اول دختر و پسر عاشقی است که یکی از آنها نه پدر دارد نه مادر و قیمی دارد که ازاین شخصیت داستان حمایت مالی و عاطفی میکند تقریبا مانند بابا لنگ دراز 2. پسر و دختر کل این رمان ها زیبا و دوست داشتنی هستند و دختر رمان شیطنت خاصی دارد که پسر عاشق را شیفته خود میکند و اما پسر عاشق زیبا وتا حدودی با غیرت وخشن از نوع دوست داشتنی 3. عاشقان این قسم داستان ها بسیار بلا میکشند تا عشق خود را بدست آورند اما عاشقان دل سوخته و واقعی هستند 4. دختر رمان ما خواستگاران زیادی دارد که دربین آنها خواستگار سمجی دارد که خود این دختر اسباب ازدواج خواستگار لجوج را با شخص دیگری فراهم میکند 5. در کل این رمان ها که معلوم نیست در چه دیاری اتفاق می افتد دختر رمان با دوست پسری که عاشق اوست رابطه نزدیکی دارد و دوست این پسر دختر رمان را به مانند خواهر خود دوست دارد و او را مورد حمایت سفت و سخت قرار می دهد و اجازه نمی دهد آب در دل این دختر تکان بخرد 6. و دگر هیچ یعنی دیگر چیزی به خاطر من نمی آید شما اگرچیزی فکر می کنید گفته نشده می توانید در نظرات بگویید و اما نتیجه گیری اصلی اینکه من فکر می کنم این رمان باعث میشوند که دخترها یی که این رمان ها را می خوانند در عالم واقعی هم تصورات رمان را در خیال خود بپرورانند و باعث می شود زود عاشق شوند ولی چون عالم واقعی به مانند رمان نیست حساب و کتابشان درست از آب در نمیاید البته این نمونه ها کم هستند و خیلی از دختر ها به مانند من فقط خواننده هستند ولی به خودمان که نمی توانیم دروغ بگوییم خیلی هم بدمان نمی آید پسر رمان واقعی باشد ( خدایش خودمم نفهمیدم چی گفتم شما فهمیدید فکر کنم اثرات چهار شنبه سوریه)
خوش باشید و به آرزوهای خود برسید