گاهی اوقات از خودمان می پرسیم:
انجام چه کاری باعث شده که شایسته داشتن چنین شرایطی شوم.
چرا خدا اجازه می دهد این طور چیزهایی برای من اتفاق بیافتد؟
در این مورد تعبیری را ببینید...
دختری به مادرش می گوید چطور همه چیز برای او اشتباه پیش می رود؟ شاید او در امتحان ریاضی رد شده!
در همین احوال نامزدش هم او را رها کرده...
به خاطر بهترین دوستش
در اوقاتی چنین غمناک یک مادر خوب دقیقا می داند چه چیز دخترش را دلخوش می کند... :”من یه کیک خوشمزه درست می کنم“
مادر دخترش را در آغوش می کشد و او را به آشپزخانه می برد در حالیکه دختر تلاش می کند لبخند بزند.
در حالیکه مادر وسایل و مواد لازم را آماده می کند، ودخترش مقابل او نشسته. مادر می پرسد:
عزیزم یه تکه کیک می خوای؟
آره مامان! تو که حتما میدونی من چقدر کیک دوست دارم!
بسیار خوب، مقداری از روغن کیک بخور.
دختر با تعجب جواب میده :چی؟ نه ابدا!
نظرت در مورد خوردن دو تا تخم مرغ خام چیه؟
در مقابل این حرف مادر دختر جواب میده:شوخی می کنین؟
:یه کم آرد؟
: نه مامان مریض میشم!
مادر جواب داد:
همه اینا نپخته هستن و طعم بدی دارن اما اگه اونا رو با هم استفاده کنی
اونا یه کیک خوشمزه رو درست می کنن
خدا هم همین طور عمل میکند، هنگامی که ما از خودمان می پرسیم چرا او ما را در چنین شرایط سختی قرار داده، در حقیقت ما نمی فهمیم تمام این وقایع کی، کجا و چه چیزی را به ما می بخشد.
فقط او می داند و او هم نخواهد گذاشت که ما شکست بخوریم.
نیازی نیست ما در عوامل و موقعیتهایی که هنوز خامند فروبرویم.
به خدا اعتماد کنیم
و
چیزهای فوق العاده ای را که به سوی ما می آیند، ببینیم.
خدا ما را خیلی دوست دارد...
او هر بهار گل ها را برای ما می فرستد
...او هر صبح طلوع خورشید را می سازد
... و هروقت شما نیاز به حرف زدن داشتید
او برای شنیدن آنجاست
او می تواند در هر جایی از جهان زندگی کند
اما او قلب تو را برای زندگی انتخاب کرده...
این پیام را برای کسانی که صادقانه شما را درک می کنند بفرستید
من هم
امیدوارم روزتان تکه از کیک باشد
کیک بزرگی داشته باشید!
آفرین!
منظورم همان روز بزرگ برای شماست!