شب چهارم:حر دلاور
پس تو سر بالا کن از مهمان ما
وی به چشمت روشنای جان ما
تو از اول حر ما بودی بیا
راه گم کردی کجا بودی؟ بیا
شب پنجم: اصحاب امام حسین
پیش چشمم تو را سر بریدند
دستهایم ولی بی رمق بود
بر زبانم در آن لحظه جاری
قل اعوذ برب الفلق بود