باور دارید ؟ من که باور دارم به چی؟به دوباره زنده شدن به نماندن ماه پشت ابرهای تیره به پایدار
نماندن ظلم به از هم گسستن زنجیر های اسارت به سبز
شدن دوباره زمین به و به پرواز در بیکرانهای آسمان
بدون داشتن بال به آمدن منجی و گذاردن نقطه پایان
به تمام ظلم ها ظلم های آشکار و پنهان ظلم هایی در
لباس نیکی در حجاب بخشش و او خواهد آمد و
خواد گفت قصه تمام دوران را و خواهد خواند
حدیث سبز شدن را وعدالت را و انتظار به
پایان خواهد رسید حق به حق دار میرسد
ودیگر هیچ جادویی کار ساز هیچ ظالمی
نیست چون او حق است و حق دراو خلاصه میشود
به انتظارش با شادی با امید مینشینیم و میخوانیم
دعای فرجش را و در حافظه نگه می داریم
اندیشه های سبزمان را و استوار می مانیم
همچون سرو و در ودر این شب های زیبای تولدش
من به چشم های بی قرار تو قول می دهم ریشه های ما به آب شاخه های ما به آفتاب می رسد ما دوباره سبز می شویم