اول ترم بود منم هیج جارو بلد نبودم هنوزم بلد نیستم ولی اون موقع خیلی بلدنبودم خلاصه داشتم میرفتم انتشاراتی رو پیدا کنم که کتاب یکی از استادا رو بگیرم طبق معمول اصفهان آدرس گرفتن منم مکافات شد هرکسی یه چیزی میگفت تا رسیدم به دوتا دختر و گفتم این انتشارات کجاست دختره یه مجله داخلی دانشگاه بهم داد توی این مجله اسم هر دانشکده ای رو با طنز نوشته بودن
دانشکده ما رو نوشته بودن عصر یخبندان هرچی فک کردم نفهمیدم چرا عصر یخبندان آخه چه ربطی داره
خلاصه گذشت تا حالا که هواسرد شده جاتون خالی انقدر این دانشکده سرده که حد نداره یعنی خود خود عصر یخبندانه انقدر سرده که امروز استاد یک ساعت شده نشده گفت بسه من سردمه باشه برا بعدحالا میفهمم معنی اسم رویعنی به حدی سرده که باید دستتاتو ها کنی باور کنید پاهای آدم از شدت سرما کرخت میشه
کاشف به عمل اومده لول کشی برا گرمایشش قدیمیه باید عوض شه مسیول اینکارهم از فرصت تعطیلی استفاده کرده و کلا کار رو تعطیل کرده حالا من از عصر یخبندان میام خونه