یاد اون زمان ها بخیر یاد اون اول مهرها که با عذاب شبش میخوابیدیدمو روزش مدرسه اصلا احساس خوبی نداشتم دلم نمی خواست شب 31 شهریور تموم شه می خواستم همین طور ادامه داشته باشه همیشه از اینکه روز اول مدرسه شنبه باشه بدم میومد هنوزم روز اول مدرسه برام حس عجیبی داره روز اول مهر برای دانشجوها یه شکل دیگه است ولی مدرسه یه جور دیگه است نمی دونم بچه های الان هم حس ما رو داشتن یا نه هی مانتو طوسی مقنعه سفید خط اتو صاف وایسادن تا خط اتو از بین نره کتابها رو که میدادن همین طوری نگه میداشتیم تا خراب نشه ای یادش بخیر
برای اینکه یه یادی کنیم از اون زمونامتن شعر هم شاگردی سلام رو پیدا کردم همیشه سه یا چهار روز مونده به مدرسه ها اینو میذاشت و من کلی حرص میخوردم
آغاز سال نو، با شادی و سرور
هم دوش و هم زبان، حرکت به سوی نور
آغاز مدرسه، فصل شکفتن است
در زنگ مدرسه، بیداری من است
در دل دارم امید، بر لب دارم پیام
هم شاگردی سلام، هم شاگردی سلام
مهر از افق دمید، فصلی دگر رسید
فصل کلاس و درس، ما را دهد نوید
شد فصل کسب علم، فصل تلاش و کار
دانش به نسل ما، می بخشد اعتبار
در دل دارم امید، بر لب دارم پیام
هم شاگردی سلام، هم شاگردی سلام
ای در کنار ما، آموزگار ما
چون شمع روشنی، در روزگار ما
روشن ز نور توست، کاشانه دلم
در کار من تویی، حلال مشکلم
در دل دارم امید، بر لب دارم پیام
هم شاگردی سلام، هم شاگردی سلام
فردا از آن توست، ای نسل چاره ساز
با یاری خدا، آینده را بساز
فردای روشن است، با وحدت کلام
از ما تو را درود، از ما تو را سلام
در دل دارم امید، بر لب دارم پیام
هم شاگردی سلام، هم شاگردی سلام