نمی دونم چه جوری و از کجا شروع کنم ولی بهتره از اول بگم خیلی عصبانیم خیلی حرصم در اومده از بعضی آدما از بعضی حرفا از بعضی آدمای پررو که انگار نه انگار اخرتی هست حسابی هست کتابی هست نه اینکه فکر کنید نمی دونند نه خیلی هم خوب میدونن و خیلی خوب هم سنگشو به سینه میزنند خیلی عالی برای من و تو ازش حرف میزنند تازه میگن هرکسی نبود و پشت سرش حرف زدی میشه غیبت و اگر اون چیزی که میگن درست نباشه یا اثبات نشده باشه یعنی خلافش ثابت نشده باشه میشه تهمت و تهمت خیلی بار سنگینیه اما نمی دونم چرا خودشون که بلدن چرا خوابشون نمی بره چرا خودشون پا بند حرفاشون نیستن چرا چرا بعضی ها فکر نمی کنن همون کاری خودشون میکنن هم درست نیست اونم غیبت و تهمته البته اونی که دربارش غیبت میشه یا بهش تهمت میزنه یه جورایی گناهانش پاک میشه و بخصوص کسی که بفهمه این تهمت ها رو ولی نتونه از خودش دفاع کنه یعنی جایی نباشه که بتونه از خودش دفاع کنه خدایا تا کی باید خورشد حقیقت پنهان باشه به قول مختار زمانی که می خواست بره و شهید شه گفت:امروز به جنگ تزویر و ریا میرویم خدایا از آن زمان تا به حال این تزویر بوده که ابرهای جهالت رو روی خورشید حقیقت گرفته پس آن باد کجاست تا ببرد این ابرهای تزویررا خدایا به حق ایام سوگواری اربعین حسینی این ابرهای تیره تزویر را نابود کن (ببخشید اگر پراکنده بود ابنا فقط یه درد دل بود تازه خلاصه شده)