نمی دونم ولی احساس میکنم داریم مثل کبک میشیم اتفاقات عجیبی داره در اطرافمون میوفته و ما بی خبریم به جای اینکه یه فکر اساسی بکنیم به مسائلی میپردازیم که اصلا احتیاج به این همه وقت صرف کردن نیست و بجای اینکه این مسائل حل شه داریم بایه سری افکار بدترش میکینم که بهترش نمی کنیم روانشناسامون راههایی رو میرن که قبلا امتحان شده و شکست خورده علمای دینیمون همش مسائل تکراری رو مطرح میکنن تو نماز جمعمون فقط مسائل سیاسی باب شده تلویزیونمون فقط شده جایی برای حرف زدن اونم حرفهای تکراری فیلم های آبکی کلا همه چیمون شده عین مجله های زرد فقط گاهی اونم در بعضی جاها عده ای پیدا میشن برای روشن کردن بعضی مسائل که اونم انقدر تعدادشون اندکه که به چشم نمیاد چرا چرا از پیغمبرمون فقط یه سنت ازدواجش مونده چرا از امامامون فقط شهادت و ولادت مونده چرا تاسوعا و عاشورامون شده فقط کشتن امام حسین در صورتی که دنیا داره رو دست فراماسون ها و شیطان پرستا میچرخه بدون اینکه بدونیم شدیم تابع اونا چرا ؟؟؟؟بدونه اینکه بدونیم شدیم مصرف کننده اونا بیایید بفهمیم بیایید این دعواهای الکی رو بذاریم کنار فکری کنیم می خوان خاورمیانه رو تجزیه کنن کشورمونو تجزیه کنن بعدما چسبیدیم به حجاب نیکی کیریمی تو ابوظبی کلی عکس میذاریم از گلشیفته که چه کرد؟ کجا چی گفت؟ کفن میپوشیم رگ گردن پاره میکنیم برا مسائل بی خودگشت ارشاد درست میکنیم که ببگیره و ببنده و ببره اما نمی فهمیم داریم عین قورباغه مثال روانپزشکا دارن زیر پامونو داغ میکنن و خودمون نمی فهمیم خدایا کی می خواهیم به خود بیاییمو از ظرف بپریم بیرون؟