بسم الله الرمن الرحیم میرم که داشته باشیم مبحث زیبای غر زدن رو
خدمت دوستان عرض کنم که این غری که میخوام بزنم دقیقا رخ داده و اصلا همیشه رخ میده
یه روز که خونه خلوته و کسی نیست خوش و خرم میام میشینم پای لب تاپ و قصد میکنم که یه فیلم یا اهنگیه یه سخنرانی رو بدون قطع کردن بینش باصدای بلند برای خودم بذار و ببینم یا بشنوم همچین که دکمه پلی لامصب رو میزنی صدای نکره تلفن بلند میشه با بدبختی پامیشی میری جواب میدی باز برمیگردی اینبار دکمه رو میزنی و یه مقدار میره جلو میرسه به قسمت خوبش که باز تلفنه صداش میره بالا باز میری بر میداری میبینی یه دوست پرحرفت پشت خطه این ول کن نیست هی فک میزنه 20بار میگی خداحافظ ولی طرف تازه حرفش گل انداحته یکی میزنی تو سر خودت که بابا خفه شو بسه دیگه اما انگار نه انگار بالاخره به هر جون کندنی هست خفه میشه باز میری پشت میز باز میزنی پلی هنوز سه دقیقه نگذشته اینبار صدای در میاد باز یکی میزنی تو سر خودت که خدایا چرا؟؟؟میری در و باز میکنی میبینی طرف یه واحد دیگه رو میخواسته در خونه شما رو اشتباه زده براش توضیح میدی که کجا بره دیگه از خیر فیلم میگذری با حرص تمام پشتی رو برمیداری که از بیکاری یکم بخوابی هنوز سرت رو پشتی نرفته نوه همسایه بالایی دو امدادیش شروع میشه سرتو تو در و دیوار میکوبی بابا مگه کره اسبی که انقدر میدویی؟ خلاصه یه نیم ساعت این اون بالا یورتمه میره بعد که دیگه خسته شد صدا قطع میشه سر بد مصب رو میذاری رو بالشت که صدایی پرتت میکنه بالا پا میشی میبینی همسایه بغلی حفاظ رو محکم زده تو حفاظ پنجره دیگه هرچی مو توسرت میکنی که خدا چرا من انقدر بدبختم باز خواب رو بیخیال میشی میری واسه خودت میشینی و مثلا ادای مدیتشیشنا رو در بیاری چشماتو میبندی و برای خودت یه کلبه چوبی تو خیالت درست میکنی میری که بری تو کلبه که مامانت در رو باز میکنه و میاد تو و باصدای بلند صدات میزنه کجایی؟دیگه از خیر همه چی میگذری و شروع میکنی تو سر و کله خودت میزنی که خدا بدبخت تر من هست ایا؟هیچی دیگه ... میشه تو روزت