اخبار نه عزيزم
تکرارخبر
خبرهاي خوش
من قبلا اخبار داخلي زياد گوش ميدادم.کلا دوست دارم بدونم دورو برم چه خبره!!!! البته خالتون دمش گرم معمولا مردها بيشتر اخبار گوش ميدن
اوه
يادمه اول دبيرستان بودم.ساعت 6 راديواسراييل گوش ميدادم.هفت تا هفت و نيم اخبار کانال يک.7:30 تا 9 بي بي سي. و بهد يکم استراحت .ديگه صداي آمريکا شروع مي شد.
بعد راديو آزادي ساعت فکر کنم دوازده.يه دفعه شنيدم راديو آزادي مي گفت : بزودي راديو آزادي پايان خواهد يافت. بعد يه خبر گفت /: بزودي راديو فردا خواهد آمد.خلاصه همش منتظر بودم.24 ساعت شبانه روز ، هفت روز هفته با ما باشيد.بزودي .راديو فردا.
خوب ديگه معلومه چي شد.راديو فردا اومد و من شبا باصداي راديو مي خوابيدم.تا دانشگاه.دانشگاه شروع شد.بعد از سال 85 روزهاي جديد شرع شد.روزهايي که هرروز بدتر شد.زندگي سخت.کم کم يادم رفت که اخبارچيه.راديوچيه.تلوزيون چيه.
صبح تا شب فقط با من بود.تنهايي، ترس،وحشت،حمالي و مردمي که تحقيرم مي کردم.مردمي که هميشه دلم براشون مي تپيد.وحالا حالم به هم مي خوره، از خودم.از دنيا، از خورشيد که يه روز سگيه سگي رو شروع مي کنه.
و گاه سرم رو بالا مي کنم و مي گم:اهورا مزدا هنوز بيدارنشدي؟!!!!!!!!!!!
خدايا
آخرين صداهاي من خيلي خفه رو به آسمون و نااميدانه که کسي واقعا ميشنوه
ولي ميدوني چي دوست دارم.
دوست دارم اين خبرنگاراي بي وجدان بي پدر و مادر رو بدن دست من تا............اوه خداي من.به خصوص اين يرگه تپل ريشيه.
کاش فحش بدتر از خواهرو مادر هم وجود داشت
صسگ پدر رفته تو بازار ميگه نيگاه عيده بازار تهران پرازمردم.خانم چند صد هزار تومن خريد کردي.
هي مادر سگ مردمي رو که کنار بازار نشستن،خدايا با دلهاي پرحسرت به خريدها نگاه مي کننن وبا گاري و موتور و دست خالي نشستن شايد يه عوضي بگه تا اين آدمها مثل خر بارهاشون رو حمل کنن.
گوينده هاي عوضي اخبار شما يه روزي رسالت داشتيد.اي خاک عالم بر سرتون
اي خاکتوسربي شرفتون
ببخشيد قاطي کردم پاچه مي گيرم