سلام
کلي درددل کردم بيا بخون نظر بده....
من عاشق اين شکلکاي پارسي بلاگم....
به روزم
منتظرت مي مونم[گل]
مثل سلطاني که صبح افتاده است از تخت و تاجگيج گيجم، گول گولم، هاج و واجم، هاج و واجپيش از اين در عهد دقيانوس عشقي بود و نيستعاشقي پول سياهي بود کافتاد از رواجروزگاري عقل و عشق از ما گرفتي خط و ربطروزگاري هند و چين ميدادي ايران را خراجعاشقان پر ميکشند اين روزها در قصر وهمشاعران افتادهاند اين روزها از برج عاجزندگي اين روزها اين است : تزويج دو ضدکافر زاهد صفت با شاعر عاشق مزاجنيستي در خانهها حرفي به غير از داد و قالنيستي در سفرهها چيزي به غير از احتياجعارفان يعني خريداران درد بي دواصوفيان يعني گرفتاران زخم بي علاجشيخ يعني آن که در خلوت نميبيند خداخواجه يعني آن که بازي ميکند با خشت و خاجدر فتوت نامه تان چيزي نخواندم جز حسددر سياست نامه تان حرفي نديدم غير باجبعد از اين بر عقل و دينم ميکشم طرحي دگربعد از اين بر شعرهايم ميزنم چوب حراجغير شاعر کس به شعر شاعران قيمت نداد کس اميرالحاج را حرمت نکردي غير حاجسبزي از دلهاي مان رفته ست، دلها آهني ستاي جوانان عجم اجر شما با اسفناج!عصر حجيّت گذشت و دور عليّت رسيدحجّت ما همچنان عشق است روز احتجاج کاش باران ميگرفتي در شب ما کاش کاشکاش نرگس ميدميدي در دل ما کاج کاجباز ديشب اصفهاني در دلم دم ميگرفتافتخاري قطعهاي ميخواند از استاد تاج باز هم از دهلي نو ميروم تا اصفهان تا شب زاينده رود و سوز آواز سراج
"گيج گيجم هاج و واجم هاج و واج"
شهيد زنده است
و بپاس خون شهيدان که قلب گرمشان در آسمان شهر به خون نشست ،
شهيدان پيام خويش را سرخ سرخ بر سينه هاي ما نگاشتند ،
و قلب هاي لبريز از عشق و صداقتشان را کريمانه ارزاني داشتند ...
منتظر حضور گرم شما هستيم « ياعلي »