• وبلاگ : آزاد
  • يادداشت : يكسري چيزها رو نمي فهمم
  • نظرات : 1 خصوصي ، 20 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    مثل سلطاني که صبح افتاده است از تخت و تاج

    گيج گيجم، گول گولم، هاج و واجم، هاج و واج

    پيش از اين در عهد دقيانوس عشقي بود و نيست

    عاشقي پول سياهي بود کافتاد از رواج

    روزگاري عقل و عشق از ما گرفتي خط و ربط

    روزگاري هند و چين مي‌دادي ايران را خراج

    عاشقان پر مي‌کشند اين روزها در قصر وهم

    شاعران افتاده‌اند اين روزها از برج عاج

    زندگي اين روزها اين است : تزويج دو ضد

    کافر زاهد صفت با شاعر عاشق مزاج

    نيستي در خانه‌ها حرفي به غير از داد و قال

    نيستي در سفره‌ها چيزي به غير از احتياج

    عارفان يعني خريداران درد بي دوا

    صوفيان يعني گرفتاران زخم بي علاج

    شيخ يعني آن که در خلوت نمي‌بيند خدا

    خواجه يعني آن که بازي مي‌کند با خشت و خاج

    در فتوت نامه تان چيزي نخواندم جز حسد

    در سياست نامه تان حرفي نديدم غير باج

    بعد از اين بر عقل و دينم مي‌کشم طرحي دگر

    بعد از اين بر شعرهايم مي‌زنم چوب حراج

    غير شاعر کس به شعر شاعران قيمت نداد

    کس اميرالحاج را حرمت نکردي غير حاج

    سبزي از دل‌هاي مان رفته ست، دل‌ها آهني ست

    اي جوانان عجم اجر شما با اسفناج!

    عصر حجيّت گذشت و دور عليّت رسيد

    حجّت ما همچنان عشق است روز احتجاج

    کاش باران مي‌گرفتي در شب ما کاش کاش

    کاش نرگس مي‌دميدي در دل ما کاج کاج

    باز ديشب اصفهاني در دلم دم مي‌گرفت

    افتخاري قطعه‌اي مي‌خواند از استاد تاج

    باز هم از دهلي نو مي‌روم تا اصفهان

    تا شب زاينده رود و سوز آواز سراج

    "گيج گيجم هاج و واجم هاج و واج"

    پاسخ

    سلام محشر بود ناز بانو جان