• وبلاگ : آزاد
  • يادداشت : يه سوال دارم
  • نظرات : 1 خصوصي ، 12 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    من امشب خيلي ديپرس بودم گفتم شوخي کنم حالم خوب شه نشد.بالعکس امشب هم غمم اين بود که چه طوري ازدواج کنم؟بعدتومي پرسي چرا؟
    راستش رو مي گم که چرا مي خوام ازدواج کنم.
    حافظ ميگه
    الا اي ايهاالساقي ادرکاساوناولها
    که عشق خر نمود اول ولي افتاد مشکل ها
    خلاصه
    من خودم اصلا يه زماااااااااني قصد نداشتم ازدواج کنم يعني فکر نمي کردم يه روزي ازدواج بخوام بکنم ولي حالا خيلي دلم مي خواد ازدواج کنم.چون 4 سال آزگاره عاشق شدم ولي چشمم حالاحالاها آب نمي خوره که ازدواج کنم.
    دوست دارم زودتر ازدواج کنم تابتونم هميشه کنار عزيزدلم باشم.کسي که عاشقشم
    اما........
    امشبم ميدوني اعصابم چرا خيلي سگي بود.چون چرا ما بايد تا ازدواج نکرديم اينهمه محدوديت داشته باشيم.اينهمه محدودمون کنن.برادر اينا.پليس اينا.داداشش اينا.باباش اينا.و خودمون اينا!!!خودمونم هزار تا قانون من درآوردي رو درآورديم و اسمشم گذاشتيم اخلاقيات باهاش طناب ساختيم هي پيچيديم دور گردنمون خودمون رو خفه کنيم.خودمونم هنجارهاي جامعه ي بي هنجارو واسه خودمون کرديم طناب.
    کاشکي از اين اجتماع و از اين قانون ها و از اين اينا مي پرسيدي مسخرش رو در آوردين .ما رو مسخره کردين يا خودتون رو يا هردوتارو؟؟؟؟؟؟؟؟؟کاشکي اين وضع زودتر تمام مي شد ما هم ازدواج مي کرديم از اين بي ساماني در مي اومديم.
    هي بسوزه دلي که عاشقه و جز عاشقي کردن و کردن و کردن هيچ چاره اي نداره.
    باي باي بابا اينم سوال بود غمامون رو يادمون آوردي
    پاسخ

    سلام بابا ماشاالله چه دل پري داري شما درضمن از اينكه اصلا كليشه اي حرف نزدي خوشمان آمد بابا شما ازدواج كن اصلا هركي جلو ازدواج شمار وگرفت بيا پيش خودم راستي چه جالب هردو به يه موضوع ازدو ديدگاه فكر كرديم واقعا جالبه نه؟