شما اين بيشتر ميخوره اسمش بي برنامگي باشه تا بي موضوعي.
اتفاقا امروز داشتيم راجع به همين با مامانم حرف ميزديم,ميگفت تو دوست داري قانوني نباشه.. برنامه اي نباشه.. من گفتم بي برنامگي که نه, ولي تعريف آدما از قانون ممکنه متفاوت باشه.
مثلا تو کنکور يه سري از بچه ها بودن که به روش دو ساعت -ده دقيقه درس ميخوندن. دو ساعت درس, ده مين تفريح.
ولي اصلا اين تو کت من نميرفت! من انقدري ميخوندم که احساس کنم ميکشم.. و بعدش اونقدري استراحت ميکردم که فکر ميکردم کافيه( البته اين با تنبلي فرق داره ها. نبايد ادم خودشو گول بزنه.
و خدا روشکر نتيجه اي ک ميگرفتم هم هميشه خوب بود.
ولي بي موضوعي ادمو به پوچي ميرسونه... مثلا کلا از مرحله پرت باشي, ندوني چرا تو اين دنيايي, انگيزت چيه, موضوع چيه!! همين طوري واسه خودت ول بگردي!!!
اينه که خيلي بده. يعني به يه جايي ميرسي ميبيني حالت از همه چي به هم ميخوره! خودتو شکسته خورده ميبيني...
پس به نظرم موضوع داشتن تو زندگي يعني اينکه بدوني کلا قصه ي تو چيه, چي کار ميخواي بکني و بايد بکني... بعدش ديگه در راستاي اون جلو ميري... ريزه کارياشم به خودت مربوطه! لازم نيس حتما دو ساعت - ده دقيقه پيش بري!
هر چي تو آشفته نوشتي, من صدبرابر آشفته تر جواب دادم :))))