باز داره اين هم تبديل ميشه به بحث
مشکل من اينه که اين سياست نيست اين نگفتن حقيقته
اينکه من سعي کنم جاي اون چيزي که فکر مي کنم يا باور دارم چيزي رو بگم که مردم دوست دارن اين نگفتنش بهتر از گفتنشه
مشکلي که ماداريم
بگذريم مي گذرد
ترجيح مي دم وقتي ممکنه مردم بدشون بياد حرف نزنم تا اينکه حرفي بزنم که خوششون بياد
مسئله ي من اينه که وبلاگ آزاد چه هدفي داره؟
مشخصا آگاهي دادن به مردم.ولي به اين شيوه چقدر تونسته اينکارو بکنه.چقدر تونسته بار تحمل مردم رو و خوانندگان رو افزايش بده؟
اينکه بياييم سوالاتي بپرسي که مردم خودشون توي ذهن دارن و تکراري و هجويه چه توفيقي داره؟
مثلا تصميم من اينه که از اين پس به جاي پرداختن به موضوعات روزانه ونظر دادن به اين موضوعات از فرهنگ و تاريخي بگم که مردم کمتر بااون آشنا هستن
فقط همين.و مسايل روز و سياست و تاريخي رو که بااون مشکل دارم رو رها کنم.
من اينجوري فکر مي کنم که بهتره
و به نظرم اين بهترين راه.من نظر خودم رو درباره ي تاريخ و فرهنگ پارس مي گم مردم رو بااون آشنا مي کنم و مثل يک پژوهشگر واقعي برخورد مي کنم و هيچ نظري نميدم تا افراد خودشون برداشت کنن
کار به اين نداريم.
آزاد چقدر موفق بوده و چه راهي و چه هدفي داره و پارميدا دنبال چيه و چقدر به اون رسيده؟
خوب اين هم ميتونه موضوع بعدي باشه.سعي مي کنم اگه گذاشتي فقط جمع بندي کنم و نظري رو اعلام نکنم.
لازم هم نيست کل انديشه و هدفت رو بريزي وسط.مقداري.
مي خواهيم ببينم چقدر وبلاگ آزاد تونسته به هدفش برسه و يا اين شيوه مورد توجه قرار بگيره و به نظر خواننده ها ميتونه چه کارهايي واسه بهتر شدن انجام بده.
جو وبلاگ آزاد يک جو جيجالي و گاها دوگانه بوده.تضاد و بيان اختلافات گاها هم دردسرساز شده.
چند سال پيش پارميدا مي گفت مي خواد جهاني بشه حالا بعد چند سال آيا چقدر به اين هدف رسيده.
نميدونم چقدر منظورم رو درست بيان کردم.
هدف من فقط بهتر شدن وبلاگه